خواستگاری دردسرساز
تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۰۸۰۹۶
به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه ایران، این در حالی بود که دختر جوانشان نیز بهخاطر بدرفتاریهای پدر و مادرش از خانه فرار کرده بود و به پلیس پناه آورده بود و روی صندلی و با فاصله از پدر و مادرش نشسته بود و لبخند تحقیرآمیزی به حرفهای پدرش میزد.
آبرویم رفته!
پدر وقتی دخترش را در اتاق مشاوره دید آرام شد و شروع به صحبت کرد و گفت: دخترم آبروی چندین ساله ما را برد، برایش از هر لحاظ که تصور کنید، هیچ چیز کم نگذاشتیم، اما همین دختر بدترین بلا را بر سرمان آورده طوری که از هرچیزی ناامیدمان کرده است و نمیدانیم چطور با او برخورد کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رد کردن خواستگار
اما چیزی که از آن میترسیدیم سرمان آمد؛ حدوداً یک سال و نیم پیش خواستگاری از طرف مادربزرگ همسرم برای دخترمان آمد که ابتدا مخالف بودیم اما بهخاطر مادربزرگ اجازه دادیم و بر این اساس چند جلسه با خانواده خواستگار رفت و آمد کردیم و در این آشنایی و جلساتی که داشتیم به نتیجه رسیدیم که این ازدواج به صلاح دخترمان نیست. این آشنایی زمان زیادی برد و در این مدت دخترم به این خواستگار وابسته شده بود و اصرار میکرد که این پسر را میخواهد. میگفت اگر مخالفت کنید از این خانه فرار میکنم چرا که به خواستههای من توجهی نمیکنید، ابتدا اصلاً این خواستگار را نمیخواستم و شما توجهی نکردید و حالا که من دوستش دارم و میخواهم با او زندگی کنم، مخالفید.
من و همسرم به صحبتهایش اهمیتی ندادیم از این جهت که سنش پایین و هنوز خام است و خیلی از موضوعات را نمیتواند درک کند... بنابراین خواستگار را جواب کردیم و مسأله از دید ما خاتمه پیدا کرد.
پیامکهای پنهانی
اما ظاهراً این مسأله بین دخترم و آن خواستگار ادامه داشته و ما از همه جا بیخبر بودیم. در حال حاضر۵ ماه میگذرد که متوجه شده ایم با یکدیگر به صورت پیامکی، تلفنی و حضوری در ارتباط بودهاند، این ارتباط به جایی رسیده بود که آن پسر، دخترم را به خانهاش دعوت کرده و دختر خام من هم قبول کرده و این مسأله را با چک کردن گوشی دخترم و محتوای پیامهایی که رد و بدل کرده بودند متوجه شدیم و حتی از همین محتوای پیامها متوجه شدیم زمانی که دخترم به خانه آن پسر رفته مادر آن پسر هم حضور و اطلاع داشته است اما دخترمان این موارد را انکار میکند و میگوید هیچ اتفاقی بین ما نیفتاده و شما بدبین هستید.
کتک زدن دختر توسط پدرش!
بعد از این موضوع جوری دخترم از چشمم افتاده که میخواهم هیچ وقت نبینمش یا به بهزیستی تحویلش بدهم، دوباره به بشدت کتکش زدم و گوشی را برای همیشه از او گرفتم و گفتم بدون همراهی من یا مادرش اجازه بیرون رفتن از خانه را ندارد. دخترم بهخاطر این پسر و راهنماییهای اشتباه او دوبار از خانه فرار کرده است و حتی یکبار تنهایی به کلانتری رفت و با بیان اینکه در خانه امنیت جانی ندارد بیجهت قصد شکایت از ما را داشت که مسأله ختم بخیر شد.
خلاصه دخترم مخالف عقاید و تصمیمات من و مادرش است و مدام میگوید من میخواهم با او زندگی کنم و شما نباید دخالت کنید، ما نگران آینده دخترمان و خودمان هستیم.
سکوت دختر شکست
المیرا پس از صحبتهای پدرش سکوت را شکست و گفت: از وقتی که دختر بچه کوچکی بودم و یاد میآید همیشه در خانهمان دعوا بود. من و خواهر و برادرم هیچ راه فراری نداشتیم، گوشهای کز میکردیم و به سرنوشتهایمان فکر میکردیم. دقیقاً روزهایی که دوستانم در حال عروسک بازی و شادی بودند، من دائماً درگیر دعواهای خانوادگی بودم و حالا که بزرگ شدهام هنوز هم آن روزهای سیاه را به خاطر میآورم.
مادرم را دوست ندارم!
من خانوادهام را بخصوص مادرم را دوست ندارم، آنها مرا درک نمیکنند، همیشه من را نصیحت میکنند و من از حرفهای تکراری آنها خسته شدهام. نمیگذارند من با دوستانم بیرون بروم و هر لباسی که دوست دارم بپوشم.
خیلی به من سخت میگیرند در حدی که احساس میکنم در خانه زندانی شدهام.
مادرم پسر دوست است و مدام من را با برادرم مقایسه میکند و حتی به زبان هم آورده و گفته تو دختر من نیستی برادرت بهتر از توست. پدرم قبل از این روابط اصلاً اجازه نمیداد با دوستانم به تفریح بروم. پدر و مادرم میگویند همه کاری برای من انجام دادهاند اما در واقع کاری برای من انجام ندادهاند. من قصد ازدواج نداشتم و این موضوع را به پدرم گفتم اما آنها باز اصرار کردند و سعید به خواستگاریام آمد ابتدا جوابم منفی بود اما به مرور زمان از سعید خوشم آمد و دقیقاً همان موقع پدرو مادرم سعید را بدون توجه به نظر من جواب کردند در حالی که ما به هم وابسته شده بودیم و به دلیل مخالفتهای خانوادهام پنهانی با هم ارتباط داشتیم، در حالی که هیچ اتفاقی بین ما نیفتاده است اما خانوادهام باور نمیکنند.
منبع: تابناک
کلیدواژه: برنامه هفتم توسعه عباس علی آبادی روابط ایران و عربستان علی پاکدامن فیصل بن فرحان دختر جوان خواستگار والدین برنامه هفتم توسعه عباس علی آبادی روابط ایران و عربستان علی پاکدامن فیصل بن فرحان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۰۸۰۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زن پرسپولیسی قبل از شیمی درمانی در ورزشگاه آزادی؛ به دخترم قول داده بودم!
یکی از زنان پرسپولیسی قبل از شیمی درمانی بیننده بازی تیم محبوبش برابر سپاهان بود.
طرفداری | بازی سپاهان و پرسپولیس یک تماشاگر ویژه داشت.
پرسپولیس و سپاهان در چهارچوب هفته بیستوپنجم لیگ برتر به مصاف هم رفتند و این دیدار یک تماشاگر ویژه داشت.
زن پرسپولیسی که به بیماری سرطان مبتلا است برای تماشای این دیدار در استادیوم حضور داشت.
وی در مصاحبهای گفت:
به دخترم قول داده بودم قبل از جلسه پنجم شیمی درمانی ام او را به استادیوم بیاورم. فردا شیمی درمانی دارم و حالا به استادیوم آمده ایم. کاش می توانستیم زمان بازی های آقای دایی، باقری و کاظمیان به استادیوم می آمدیم و تیم محبوب مان را تشویق می کردیم.
از دست ندهید ????????????????????????
جای خسرو حیدری بودم پیشنهاد منچسترسیتی را قبول میکردم! مرد هزار چهره؛ یورگن کلوپ مشاور مالی شد (فیلم) خوشحالی باورنکردنی جیمی کرگر در دیوار زرد! (فیلم) لیونل مسی در شکلوشمایلی که هرگز ندیدهاید! (عکس)